در سال 1392

زنده باد آزادی .....

زنده باد ایران .....

زنده باد عدالت.....

آزمایش شجاعت هنگامی انجام میگیرد که ما در اقلیت هستیم

سال ها پیش زمانی که داوطلبانه در بیمارستانی کار می کردم با دختر بچه ای آشنا شدم که از بیماری نادر و خطر ناکی رنج می برد.تنها شانس او برای زنده ماندن برادر 5 ساله اش بود که چند سال قبل به طور معجزه آسایی از این بیماری نجات یافته وحالا خونش حامل پادتن این بیماری بود.

دکتر وضعیت را برای پسر بچه ی5 ساله توضیح داد و از او پرسید:

«حاضری خون خودت را به خواهر ت بدهی ؟»

پسر بچه پس از لحظه ای درنگ نفس عمیقی کشیدو گفت:

«اگه با این کار خواهرم خوب می شود من خونم را به خواهرم می دهم»

انتقال خون شروع شد.پسربچه کنار خواهرش خوابیده بود و لبخند می زد. صورت خواهرش را دید که کم کم گلگون می شد.ناگهان رنگ پریده وبا صدایی لرزان رو به دکتر کرد و گفت:

«آقای دکترٍٍ"از حالا چقدر طول می کشد تا من بمیرم ؟»

طفلکی منظور دکتر را نفهمیده بود. فکر می کرد باید همه ی خونش را بدهد.

انسان بدون از دست دادن منظره ساحل برای مدتی طولانی سرزمین هایی تازه را کشف نمیکند.

استعداد در موفقیت چیزی فراتر از حداکثر تلاش شما در انجام کاری که از دست تان بر می آید نیست.

کمر کوه کم است از کمر مور اینجا            نا امید از در رحمت مشو ای باده پرست

همچنان که کماندار تیر های ود را میتراشد و صاف میکند هر انسانی نیز میتواند افکار آشفته خود را جهت دهد

آرزوی عمیق من این است که موضوع چگونگی شیوه کار اندیشه ها نخستین درس باشد که در مدرسه می آموزند.

مطرب عشق عجب سازو نوایی دارد           نقش هر نغمه که زد راه به جایی دارد

جرات را نیز مانند صحبت کردن میتوان به کودک آموخت

با اندکی تامل....